ماموستا عبدالعزیز عبدی(ماموستا رضا)، از علمای برجستهی اهل سنّت استان آذربایجانغربی و مدرّس مدرسهی علوم دینی صلاحالدّین ایّوبی ارومیه با حکم دادگاه ویژهی روحانیت تبریز بازداشت و در همان شهر روانهی زندان شد.
به گزارش اصلاحوب، وی که از دو سال پیش با عناوین اتهامی گوناگون روبهرو شده بود، نهایتاً از سوی دادگاه ویژهی روحانیت تبریز به شش ماه حبس و دو سال سکونت در خارج از ارومیه محکوم شد و علیرغم پیگیرهای حقوقی جدّی که امید میرفت به تبرئهی ایشان بینجامد، در مرحلهی تجدید نظر حکم دادگاه بدوی تأیید شد و روز چهارشنبه ۱ دیماه جاری در تبریز بازداشت و برای اجرای حکم حبس به زندان این شهر منتقل گردید.
این عالم فرهیخته، نقش مؤثّری در تعدیل دیدگاههای افراطی و تقویت و تثبیت اخوّت و برادری و اجتناب از تفرقهی قومی و مذهبی ایفا نموده و خدمات ارزندهای را در تبلیغ اسلام اعتدالی تقدیم جامعه نموده است. استاد رضا عبدی که قریب به ۶٣ سال سنّ دارد، سالیان متمادی از عمر خود را به تدریس علوم اسلامی، وعظ، خطابه و امامت، سپری کرده است.
پایگاه اطلاعرسانی اصلاح، بر این باور است که برخورد با عالمانی خدوم، میانهرو و دلسوز مانند ایشان، میتواند زمینهی سوء استفادهی مروّجان خشونت و واگرایی قومی و مذهبی را فراهم کند و امیدوار است پیگیریهایی که از طرف جماعت صورت گرفته است با همکاری دلسوزان نظام به حلّ هرچه سریعتر این مشکل بینجامد.
نظرات
عبدالله
06 دی 1395 - 03:47خبر حبس و زندان یک عالم فرهیخته بسیار ناگوار است. از خداوند متعال دعای آزادی و حل مشکل این عالم بزرگوار را داریم. و امیدواریم دادگاههای کشور با دقت، شفافیت و سعه صدر بیشتری به پرونده ها رسیدگی کنند تا مبادا حقی از کسی ضایع شود بخصوص از علما و اندیشمندان و فرهیختگان که تنگ نظری با آنان ابعاد و تبعات وسیع اجتماعی خواهد گذاشت. خداوند به همه خرد و صبر و تحمل عنایت فرماید.
هیوا
06 دی 1395 - 07:39عجیب هست جماعت دعوت واصلاح جرات بخرج داد و این مطلب را خبررسانی کرد. قبول کنید جماعت و از واقعیت های اهل سنت بسیار دور هست و بیشتر یک حزب سیاسی مثل اصلاح طلبهای ایران می ماند
یک همراه جماعت
06 دی 1395 - 05:29دوست عزیز چرا عجیب است که جماعت خبررسانی کند؟ من بهعنوان یکی از همراهان و هممسیران این کاروان بزرگ، با همەی احترامی که برای شما قائلم، ولی همدلی کافی با مدعای شما را ندارم. به گمان من، جماعت از واقعیتهای اهل سنت ایران نهتنها دور نیست، بلکە روش جماعت برای علاج دردهای اهل سنت با دیگر جریانات مذهبی اهل سنت متفاوت است. چنانکه من درمییابم جماعت به پیامدهای افعال، رعایت اصل سودمندی و خیر بیشینە و نیز تقلیل مرارت از عبادالله بیشتر میاندیشد تا اینکه بخواهد وظیفەگروانه بدون سبک سنگین کردن امور بهصورت واکنشی و منفعلانه اقداماتی صورت دهد. دوری از یأس و نومیدی و انفعال از سویی و افراطگرایی و عاطفی کردن فضا و خشونتورزی و افراطگرایی از سوی دیگر را محکوم مینماید و به نظر من این تشکل مدنی، واگرایی و اپوزیسیون بودن را چارەی کار برای احقاق حقوق حقه و حل مشکلات و رفع معضلات موجود نمیداند و به اصلاح امور و رواج قانونگرایی بیشتر میاندیشد. تاریخ نشان میدهد که جماعت بر آن است تا از راه و روشهای مسالمتآمیز برای حل مشکلات خود و اهل سنت استفادە ببرد. چارەای نیست برای ایجاد وحدت ملی و دوری از واگرایی فرقەای و مذهبی-قومی، باید فرهنگ مداراورزی در این مملکت نهادینه شود. حقوق و مفهوم شهروندی در این سرزمین باید سرلوحەی امور قرار گیرد. از امنیتی کردن مناطق اهل سنت و سلیقەای عمل نمودن پارەای از کارگزاران در دستگاههای ناظر باید بهجد کاستە شود. اهل سنت و در رأس آنها جماعت دعوت و اصلاح در راستای تقویت فرهنگ همپذیری و همفزایی گامهای مثبت برداشته و اقدامات شایستەای انجام دادەاند. مایلم یک سٶال از آقا هیوای گرامی بپرسم، دیگران که به سبک و روش جماعت عمل نکردەاند و رویەهای دیگری برای طرح مطالباتشان در پیش گرفتەاند، دستاوردهایشان برای اهل سنت ایران چه بوده است؟ جماعت تا جائیکه من خبر دارم، بانی کارهای خیری فراوانی، که در اینجا مجال پرداختن به همەی آنها نیست، در سطح مناطق اهل سنتنشین کشور بوده است. روش انجام امور و شیوەی حل مسائل، تابع اجتهاد است، دلسوزان و رهبران جماعت این شیوەی عمل را برای رتق و فتق امور نه بهعنوان تاکتیک بلکه بهعنوان استراتژی انتخاب نمودەاند. بارها ازسوی دبیرکل و سایر رهبران اعلام شده است که جماعت دست همەی مخلصان اهل سنت ایران که بدون افراط و تفریط در خدمت مردم کشورمان بهطور عام و اهل سنت بهطور خاص هستند را به گرمی میفشارد و امید دارد که که خروجی همەی تلاشهای مخلصانه سبب ایجاد ایرانی آباد که مملو از آزادی، عدالت، برادری باشد، فراهم شود. همگان نیک میدانیم که خداوند متعال نیز در سرای واپسین، بر اساس نیات نیک یا بد انسانها و گروەها و جماعتها آنها را مورد محاسبه قرار میدهد. باری، جماعت یک حزب سیاسی بەمعنای اینکه تلاشش در جهت رسیدن به بخشی از قدرت باشد نیست بلکه به امور اجتماعی و سیاسی بیاعتنا نیست و در هر امر خیری که خیر اکثریت جامعهی ایرانی و کاستن از رنجهای آنها در آن باشد، مشارکت میکند. اصول و استراتژیهای جماعت و راهکارهایش برای حل مشکلات و تطبیق استراتژیها و رویکردها روشن است و عملکرد افراد جماعت بسان انسانهایی که ممکنالخطا هستند، محتاج نقداندیشی مشفقانە و ناصحانەی ناصحان و منتقدان گرامی است. امیدوارم مسئولان امر به پیامدهای بازداشت این عالم مردمی استاد عبدی عزیز بیندیشند و تلاشهای تقریبی مخلصان از هردو طرف شیعه و سنی، هرچه سریعتر نتیجە دهد. وما ذلک علی الله بعزیز زندە باشید
عیسی رحیمی
06 دی 1395 - 09:07یک نکته به نظرم لازم است که همیشه مد نظرمان باشد.. و. آن این است که: ما (جماعت) دارای منهج و برنامه ایم و برنامه ماست که نوع گفتار و عملکرد و عکس العمل ما را در مقابل حوادث ، مشخص میکند واین یعنی اینکه ما از دو جهت با دیگران تفاوت داریم: 1-ما عوام نیستیم و عوامزده نمیشویم و قرار نیست که به دنبال حوادث بدویم فَٱصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ ٱللَّهِ حَقٌّۭ ۖ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ ٱلَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ (گه لا یوقنون در اینجا الزاما به معنای کفار و فجار نیست- بلکه هر آنکس که باور به منهج نداشته باشد شامل میشود حتی اگر مسلمان باشد) 2- ما برنامه مستقل داریم و قرار نیست دیگران(هرچند که اهل فکر و تلاش و برنامه اند) برای ما تعیین تکلیف کنند لذا ما توجه به مصلحتی که از نوع برنامه و و نگاه و استراتژی خودمان ، تشخیص میدهیم ، تصمیم میگیریم که آیا در این موقیت را جه به این مطلب صحبت بکنیم یا نکنیم ، و اگر بنا بر صحبت باشد چه باید بگوییم. واین یعنی استقلال هویتی ما دیگران حق دارند از نوع رفتار ما خوشحال ، ناراحت یا متعجب شوند .. ولی حق ندارند برای ما تعیین تکلیف کنند و افراد ماهم حق ندارند برای جلب زضایت دیگران از منهج تعیین شده سرپیچی کنند
بدوننام
06 دی 1395 - 06:34تنها بعد از چند روز از امضای منشور حقوق شهروندی توسط رئیس جمهور خبر بازداشت ماموستا رضا عبدی ما را بسیار اندوهگین کرد. ایشان دارای فکری معتدل و میانه و بدور از هرگونه افراط و تفریط در فکر و عمل , انسانی خادم هستند که حدود 35 سال در مسجد محله اسلام آباد و مدرسه دینی صلاح الدین ایوبی در ارومیه صادقانه به مردم دیار خویش خدمت کرده اند، پایگاه والای مردمی ایشان گواهی بر این مدعا است. متأسفانه چند سالی است فشار های زیادی بر فعالین مدنی و جریانات معتدل و میانه رو کرد و اهل سنت در استان آذربایجان غربی در جریان است که در طول عمر انقلاب بی سابقه یا کم سابقه بوده است. اخراج تعداد زیادی از معلمین صادق و دلسوز و مردمی به خصوص در شهرستان های سردشت و ارومیه، ایجاد فشار فراوان بر فعالین مدنی و تعطیلی بیشتر نهاد های مردم نهاد در جنوب استان، اخراج ماموستایان مردمی مساجد مناطق اهل سنت نشین و احضار مکرر آن ها، بخشی از این فشار است که بازداشت ماموستا رضا عبدی آخرین نمونه آن ها است. آنچه که مایه تعجب است تداوم این فشار ها در دولت تدبیر و امید آقای روحانی است. آقای حسن روحانی در دوران تبلیغات انتخاباتی و هم در طول این سه سال تأکید زیادی بر رعایت حقوق شهروندی و آزادی های اقلیت های مذهبی و زبانی کرده و اقدامات خوبی هم در این زمینه انجام داده اند ولی نه تنها سیاست های ایشان در این استان پیروی نمی شود بلکه چندین گام نیز به عقب برداشته شده است. نقض مکرر حقوق شهروندان و آزادی های عقیدتی و فکری و مذهبی مصرح در قانون اساسی و اخیراً منشور حقوق شهروندی امضا شده توسط رئیس جمهوری تا کی بر هم میهنان جنوب و مرکز استان آذربایجان غربی ادامه می یابد؟ آیا مسئولین مرکزی از وقایع این استان بی خبر هستند؟ آیا ایالت خودمختار دیگری در کشور تأسیس شده که خارج از اراده مرکز حرکت می کند ویارای مقابله با آن نیست؟ زندانی کردن فردی مثل ماموستا رضا که منادی وحدت، اعتدال و میانه روی است چه پیامی برای مردم، نظام و معاندان نظام می تواند داشته باشد؟
عزیز صادقی
06 دی 1395 - 08:53با سلام و قبل از همه سلامی گرم و مومنانه بر ماموستا رضا... امید است خداوند به ایشان و خانواده و یاران همراهش صبر جمیل عنایت فرماید... و درسهایی که در مود ابتلا مسیر دعوت تدریس کردهاند... مرور و یادآوری نمایند... براستی مردم از شعار و منشور و قانونهای غیر عملی... خسته دل و آزرده شدهاند... از وعده و وعیدهای انتخاباتی و مردم فریب... هرچند به باور من کسانی که وعده دروغ میدهند... قبل از همه خود را فریب دادهاند... آیا درک این موضوع برای دولتمردان اینقدر سخت هست که بعد از ۴۰ سال متوجه نمیشوند که زندان و زنجیر و محدود کردن و تنگ نظری و... بیشتر از آنکه برای مردم و جامعه آزار دهنده هست به جایگاه خودشان لطمه وارد میکند... و علاوه بر نارضایتی خلق... نارضایتی خالق را دربردارد... که برای خردمندان همین نکته بس است...
لقمان ستوده
07 دی 1395 - 06:20به عنوان عضو کوچکی از جماعت که در مرحله تجدید نظر افتخار همراهی با این عالم فرهیخته و فروتن را در مراجعاتی چند داشتم، از دریافت خبر حبس ایشان اندوهگین شدم؛ نه به خاطر خودش؛ که او راه خود را آگاهانه و از چهار دهه پیش برگزیده است و تحمل مشقت، ادامه همان کسب مثوبتی است که از عنفوان جوانی از قِبَل تحصیل و تلمذ و بعدها از طریق تعلیم و تدریس و وعظ و خطابه و کنشگری اجتماعی با عزم و اراده دنبال کرده است و بنابراین جای اسفی برای او و همفکراهان و همراهانش نیست. تأسف را باید بر ساختاری خورد که به جای تقدیر و دست مریزاد از انسانهای شریف و آزاده و مثبت اندیش، راه زندان را پیش پایشان میگذارد تا گزینه ای جز خشونت طلبی یا سرسپردگی پیش پای کنشگران آزاد و مستقل نماند. زهی تأسف!
بدوننام
09 دی 1395 - 05:55دستگیر یک روحانی جای تاسف است . ولی متاسفانه بعضی از روحانیون از مسیر واقعی اهل سنت که راه پیامبران وائمه مجتهدین وصلحاء هستند ، منحرف شده اند . وبه احزاب وگروهکهای افراطی وافکارهای جدید احداث پناه برده اند واین مایه اختلاف وتفرقه اندازی در میان اهل سنت است وبنفع دشمنان اسلام است.
رئوف آذری
05 دی 1395 - 09:08شخصاً بر این باورم که امثال ماموستا رضا عبدی عزیز نیاز است به جای سوق دادن به زندان، مجال داده شود تا تکثیر شوند تا با لطف و مهرورزی و اعتدالگرایی امثال ایشان، بتوان فضای نامهربان حاکم بر این مملکت را تعدیل و از واگرایی به همگرایی سوق داد. عجیب است که شخصیتی چون ایشان که خود از بنیانگزاران یک مسجد است و صرفاً به دلیل سوء برداشت یا اطلاعات نادرست، از امامت مسجد خودبنیادش برکنار میشود و بدون هیچ حاشیهسازی که هم امکان و هم توانش را با توجه به وجاهت مردمیاش داشت (که واکنشهایی جزیی مردمی، نمونهای از این توانمندی بود)، در راستای خشونتپرهیزی و همگرایی ملی، میپذیرد و کنار میرود به کدامین دلیل و برهان و در راستای کدام مصلحت ملی حکم زندان میگیرد؟! ایا نیاز است ما اطلاعات و آگاهی خود را از موضوع بیشتر کنیم یا حکمدهندگان عزیز طمأنینه و مصلحتاندیشیشان را در این برههی حساس دامنگیر خاورمیانه و کشورهای همسایه فزونی بخشند؟!